دلم میخواست یک نفر، آرام و شمرده، توی گوشم زمزمه میکرد: "دنیا بی ارزش نیست. سخت نیست، پوچ هم نیست. داری خواب میبینی..."
من خواستم و او گفت.
او گفت: "دنیا بی ارزش نیست. سخت نیست، پوچ هم نیست. داری خواب میبینی..."
من باورم شد. باورم شد که دارم خواب میبینم.
این چشمهای خیس را. این شب سرد و اندوهناک را... همه اش یک کابوس است...
بیدار میشوی و یادت میرود که تنهایی چقدر سخت بود. دروغ چقدر درد داشت.
یادت میرود که حرفها فقط حرف هستند و نباید باورشان کرد. یادت میرود که هیچ چیز ارزش ندارد.
همه اینها یادت میرود.
داری خواب میبینی...دسته دلقکها#لویی_فردینان_سلین
تکلمه:
من خودِ خودِ خودمم...خودم تنها
عکس نوشت:
مثلا همین روزهای بیخیالی در اتاقم...همین...
و به قولی جا به اندازهی تنهايیِ من،در من نيست..! + نوشته شده در سه شنبه هجدهم مهر ۱۳۹۶ساعت 21:47  توسط سارا ```...
ما را در سایت ``` دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : donyayesaghua بازدید : 155 تاريخ : شنبه 22 مهر 1396 ساعت: 11:49